بعد از قدم زدن تماشای سراسرهای ساختمان شهرداری و آثار هنری آنجا شاد و خندان از در عقبی خارج و در امتداد ساحل رود افریقه راه افتاد و مسیر سربالایی ستینیانو را در پیش گرفت و به خانه ی توپولینو قدم گذاشت. اعضای خانواده در حیاط روی تخت نشسته بودند و از نسیم شبانگاهی استفاده می کردند. میکل آنژ با لحنی شاد به آنها گفت: مژده بدهید! همین حالا به من گفتند که تراشیدن آن بلوک بزرگ سنگی را به من سپرده اند. . . . این محصول در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب و محصولات مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .