در سالهاى 48 ـ 1347، اندک اندک جرأت آن را در خود یافته بودم که بروم سوى نوشتن کلیدر. در آن ایام پارهاى از پایان رمان را نوشتم که به لحاظ حسّى و معنایى از آن چه اکنون مىبینید؛ هیچ فاصلهاى نداشت، و آن بر شانه کوه بر شدن پیرمرد «کلمیشى» بود به جستجوى فرزندان و برادر و خانمان، از آن مایه که انسانى مجنون چنان تواند کرد و گویى که آن مرد با کوه و آسمان سخن مىگفت و مىپرسید کجایید اى پسرانم، برادرم… و پانزده سالى از دوره کار جدّى داستاننویسىام مىگذشت تا به آن جرأت دست یافته بودم. پس چنان چه در گفتگویى اشاره کردهام دعا ـ مناجات گونهاى نوشتم به یارى خواهى از بزرگان ـ پدران زبان و ادبیات درى، و آغاز کردم بدان کار و پیوسته مىپیمودم تا در نیمه دوم سال پنجاودو و نیمسال اول پنجاوسه، احساس کردم داستانهایى خارج از متن کلیدر در ذهن دارم که مىبایست در مجالى مناسب آنها را بنویسم، کنار بگذارم و باز بر سر کار کلیدر بشوم؛ زیرا مىپنداشتم کلیدر تا پایان دهه پنجا مرا به خود خواهد برد. پس، در مقطعى از کلیدر آن را کنار گذاشتم و پرداختم به داستانهایى که ذهنم را مىآزردند و باید مىنوشتمشان تا از آنها نجات یابم. پیش از این دستنوشت دوم «پایینىها» رمانى نسبتآ مفصل را به پایان برده و آن را کنار گذاشته بودم. . . . این محصول در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب و محصولات مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .