انگلستان، اواخر قرن هجدهم، مرد ثروتمندی به نام آقای دشوود که در آستانه مرگ قرار دارد.او تمامی ملک و املاکش را به پسر ارشد خود، جان که از همسر اولش است می دهد، اما در مقابل از او می خواهد که مراقب دخترانش، الینور, ماریان و مارگارت نوجوان که از همسر دوم او هستند، باشد و مخارج آنها را بطور کامل بپردازد.پس از مرگ پدر، جان که تحت سلطه همسرش فانی دارد، از قولی که به پدر داده سر باز می زند .حال دختران دشوود به همراه مادرشان مجبورند که از عمارت اشرافی “پارک ساکس” که اکنون متعلق به جان است، بروند و به فکر جایی، البته محقرتر برای ادامه زندگی باشند.در این هنگام یکی از برادران فانی به نام ادوارد پا به عمارت “پارک ساکس” می گذارد.ادوارد که بر خلاف خواهرش، جوانی مودب و خوش قلب است، بلافاصله با خانواده دشوود رابطه صمیمی پیدا می کند .بتدریج احساس عاشقانه ای میان او و الینور پدید می آید. اما درست هنگامی که ادوارد می خواهد از الینور تقاضای ازدواج کند، مجبور به ترک عمارت و رفتن به لندن می شود.در مقابل الینور نیز به همراه دو خواهر و مادرش به کلبه ای واقع در روستا که متعلق به یکی از خویشاوندان مادرش است می روند تا انجا زندگی کنند و این امر باعث می شود تا الینور و ادوارد تا مدتی از هم دور بیفتند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .