فرانکلین خیلی خوب بلد است شنا کند، تا صد و برعکس بشمارد. او خوب می تواند دکمه هایش را ببندد. چراغ ها را خاموش کند. او می تواند به تنهایی به خانه ی دوستش مارتین برود. اما او هنوز حق ندارد به تنهایی در جنگل پیاده روی کند. صبح امروز، فرانکلین به مادرش می گوید که او خیلی دوست دارد برای بازی پیش دوستش مارتین برود. مادرش موافقت می کند و در حالی که عقربه های ساعت را نشان می دهد می گوید: فقط باید ساعت 6 برای شام به خانه برگردی و به هیچ وجه نباید به تنهایی داخل جنگل بروی. . . . این کتاب در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .