او هر شب بعد از شنیدن قصه اش و بغل کردن مادر و پدرش و نوشیدن یک لیوان آب، زیر نور چراغ خوابش همراه پتوی آبی اش مثل یک آدم بزرگ میخوابد. اوایل، پتویش بزرگ و نرم بود و دور آن ساتن دوخته شده بود اما فرانکلین آنقدر با آن این طرف و آن طرف رفت و پرید و با دندانش آن را گرفت و خودش را توی آن جا داد که الآن همه جای آن پتو سوراخ شده است. هر سال فرانکلین بزرگ و بزرگ تر می شود در حالی که پتویش کوچک و کوچک تر می شود. . . . این کتاب در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .