نور ضعیفی که از طبقه پایین می آمد جسی را بیدار کرد،آهسته از تخت پایین آمد،مراقب بود خواهرش هانا را بیدار نکند. از کنار نردبان اتاق زیر شیروانی که به طبقه پایین می رفت آهسته مادر را صدا زد.در عرض چند ثانیه صورت مادر زیر نور ضعیف شمع پدیدار شد. کالب میگه سالی و بتسی هر دو مریض شدند. . . . این کتاب در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .