نمیدانم چه راز غریبی است که حرف های زدنی این همه نگفتنی اند. مثلا اینکه تو چقدر به دنیای من می آیی… حتی همین حالا، همین حالا که قل خورد و توی سرم پیچید دل آشوب شدم. انگار یک سری حرف ها نوک زبان می آیند که همانجا، لابلای حسرت نگفتن و شوق گفتن بمانند… خب من از اول از آن هایی نبودم که بتوانم، یعنی بشود که بتوانم شاعری بکنم. اما چه کنم که دچار تویی هستم که به غایت سرودنی هستی. کتاب را آهسته ورق میزنم و میرسم به آنجا که باید و نشانک را آنجا میگذارم و می روم. بر که میگردی میخوانیَش: درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت در من غزلی درد کشید و سر زا رفت… . . . این محصول در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب و محصولات مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .