روزهای تنهایی را یادم هست. روزهای غم و گریه و موسیقی و کتاب …. کتاب می خواندم و موسیقی گوش می کردم و به غم هایم فکر می کردم و گریه می کردم. همین بود که همیشه یکی دو صفحه کتاب خیس می شد و ناهموار و غم می ماند توی صفحات کتاب تا مدام روزهای تلخ را یادم بیاورد. تا روزی که تو آمدی و دستم را گرفتی و از صفحات چروک و خیس کتاب ها کشیدی بیرون. بیرونم آوردی و یک چوب الف سبز گذاشتی لای کتابهایم و لای داستان زندگیم. و حالا از همانجا زندگی جوانه زده…. . . . این محصول در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب و محصولات مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .