به این شکل زندگی کردن عادت کرده بود و وقتی مردم فکر کردند دیگر انسان نیست و قفس را باز کردند، چیزی عوض نشد. همانجا ماند. هیچچیز برایش مهم نبود، چه میماند پشت میلهها چه نمیماند. خودش زندان خودش بود. هرکسی زندان خودش است، چیزی عوض نمیشود، فقط عادتهای ما هستند که عوض میشوند. مرگ به وقت بهار، کتابی است پر از خشم، وحشت، انزجار و درعینحال زیبایی که زبان صریح و زنده و قدرت خیالانگیزی آن در صفحهبهصفحهاش مشهود است. پرواضح است که این کتاب اثری هنری و حقیقتاً بیبدیل است. به قول راوی داستان هنگام توصیف چشمهای کوهستانی: «چیز زندهای بود فرای درک و فهم.» و بیشک کتابی است که بههیچوجه فراموش نمیشود. . . . این محصول در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب و محصولات مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .