صبح بود و آفتاب تازه دمید با انوار طلایی روی خیزاب های دریای آرام می درخشید. در فاصله یک مایلی از ساحل، قایقی ماهیگیری طعمه های ماهی ریز شده را به آب می ریخت و پیام آور صبحانه برای دسته ای از پرندگان بود که در هوا برق میزدند تا اینکه جمعیتی از هزاران مرغ دریایی در حالی که به این سو و آن سو می رفتند و به سر و کله هم میزدند برای لقمه ای غذا از راه رسیدند... . . . . این محصول در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب و محصولات مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .