از آن پس، طایبله دیگر تنها ماند. زود پا به سن گذاشت. از گذشتهها برایش هیچ نمانده بود، الا رازی که نه هرگز میشد به زبان آورد و نه کسی آن را باور میکرد. رازهایی هستند که دل نمیتواند آنها را با لب در میان بگذارد. آدمی این رازها را با خود به گور می برد. درختان بید آنها را زمزمه میکنند و کلاغها آنها را به قارقار میگویند و سنگ لحد در سکوت از ایشان حرف میزند، اما به زبان سنگها. مردگان روزی برخواهند خاست، اما رازهایشان تا انقراض نسل بشر برای قضاوت نزد قادر مطلق خواهند ماند. . . . این محصول در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب و محصولات مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .