«ضحاک رو به مرد کرد مارهای خیره هم سربالا آوردند. ضحاک قدمی به سمت او آمد و از میان دندانهای به هم فشرده اش غرید: شما کاری را انجام میدهید که من صلاح میبینم. کودک پانزده سالهای که میتواند با یک مشت، مردی جنگی را بکشد فقط یک کودک نیست بنیان خطر است… بنیان آشوب، کی میخواهید این مسائل را بفهمید؟ . . . این محصول در فروشگاه شهر کتاب مبین عرضه شده است. شما میتوانید لذت خرید آسان و مطمئن را با ما تجربه کنید. ارسال کتاب و محصولات مورد نظر شما (به سراسر کشور) در سریعترین زمان ممکن با فروشگاه _شهر کتاب مبین_ ناشناس سرش را بیشتر پایین انداخت. انگار میخواست با این کار از خشم ضحاک در امان باشد. شاید هم از وحشت نگاه مارهایی بود که به صورتش خیره شده بودند.»
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .